گزارش مورّخین از آمار اولاد حضرت زهرا(س)
از "حمدالله مستوفی" صاحب «تاریخ گزیده» نقل شده است: روزی كه یزید به دَرَك واصل شد، چهارده پسر از او باقیمانده بود ولی اكنون كوچكترین اثری از آنها باقی نیست. امّا امام حسین(ع) فرزند زهرا(س) كه برای نابود كردن او و خاندانش، آن مصیبتها كه میدانیم بر سرش ریختند و حتّی به طفل شیرخوارش نیز ابقا نكردند، بعد از كشتنش، خیمههایش را آتش زدند و بازماندگانش را به زنجیر اسارت كشیدند، تنها یك پسر از او باقی ماند. او هم روز عاشورا چنان بیمار و بیحال بود كه دشمن سنگدل بر او ترحّم كرد و گفت: به زودی خودش میمیرد و كشتن نمیخواهد! از همان یك پسر، چه عجیب بركتی در نسل سادات حسینی به وجود آمد؛ به طوری كه جاحظ كه معاصر "الواثق بالله عبّاسی" است گفته است: وقتی فقط سادات حسینی را در آن روز به حساب آوردند، چندین برابر كلیهی بنیامیه از زمان عبدالشّمس تا آن روز بودند. همچنین نوشتهاند: در زمان سلطان عبدالحمید، پادشاه عثمانی، آماری از سادات موجود در جهان كه در كشورهای مختلف زندگی میكردند به دست آوردند (هر چند دقیق و كامل نبوده است)؛ نزدیك به نوزده میلیون نفر به دست آمده است.[1] آری:
«إنَّا أعْطَیناكَ الْكَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ * إنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ»؛
بنابراین خود وجود سادات و فرزندان زهرا(س) كه روی زمین راه میروند، در واقع معجزهی محسوس پیغمبر اكرم(ص) هستند و با همین هستی خود، صدق و حقّانیت جدّ بزرگوارشان، حضرت رسول الله(ص) را به اثبات رسانیده و كوثر بودن مادرشان را بیان میكنند.
انسیهی حورا سبب اصل اقامت
اصلی كه ببالید بِدو نخل امامت
نخلی كه ز تولید قدش زاد قیامت
گنجینهی عرفان گُهر بحر كرامت
در باغ نبی طوبی افراشته قامت
در ساحت بستان ولی سرو لب جو
مقصود ما از برگزاری مجالس دینی چیست؟
از جمله نقایصی كه ما در جوّ دینی و مذهبی خودمان داریم و لازم است آن را بشناسیم و در رفع آن بكوشیم، این است كه ما نسبت به حقّی كه قرآن و عترت بر ما دارند و ادای آن را از ما میخواهند، جفاكار هستیم!! زیرا در فكر اكثر ما، این، جا گرفته كه حقّی كه قرآن، كلام خدا بر ما دارد این است كه احترام برای آن قائل باشیم و آن را ببوسیم و بخوانیم و آیات و سورههای آن را حفظ كنیم و مفاهیم آیات را به ذهن بسپاریم و در گفتهها و نوشتههای خود به آنها استناد نماییم و دیگر هیچ! و حقّی كه عترت بر ما دارد این است كه قسمتی از تاریخ زندگانی آن بزرگواران را از ولادت تا شهادت بدانیم، اعتقاد به امامتشان داشته باشیم و سپس مجالس و محافلی برای ذكر فضایل و مصائبشان تشكیل بدهیم و گهگاه هم به زیارت قبور مطهّرشان برویم و دیگر هیچ! و با همین كیفیت خود را عامل به وظیفهی ادای حقّ قرآن و عترت میپنداریم(!) و حال آن كه قرآن و عترت از ما اتّباع عملی را طالبند، نه همین آداب و مراسم ظاهری را. این قرآن است كه با صراحت و قاطعیت تمام میفرماید:
«قُلْ إنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْكُمُ اللهُ...»؛
«[ای پیامبر! به مردم] بگو: شما اگر دوستداران خدا هستید، از من پیروی كنید تا محبوب خدا گردید...».
هدف از حسن قرائت در مورد قرآن و ذكر فضیلت در مورد عترت، تحصیل معرفت و شناخت حقّیت آن دو عامل اصلی سعادت است و طبیعی است كه شناختن هر موجودی به كمال و جمال، ایجاد محبّت در دل انسان نسبت به آن موجود كامل و جمیل مینماید و محبّت هم مسلّم است كه محبّ را به دنبال محبوب میكشاند و به اطاعت از او وا میدارد. پس هدف از ذكر فضیلت در مجالسی كه به نام امامان(ع) تشكیل میشود، تحصیل معرفت است و معرفت، تولیدگر محبّت و محبّت از پی آورندهی اطاعت است. بنابراین، اگر دیدیم در مقام عمل، اطاعت از امامان(ع) مشاهده نمیگردد و یا بسیار كم مشاهده میشود، طبعاً پی میبریم كه محبّت نسبت به آن بزرگواران، ناقص است و نقص در محبّت، كاشف از نقص در معرفت و نقص در معرفت، سبب تیرگی زندگی در عالم آخرت است و محجوبیت از لقای خدا؛ و نتیجتاً معلوم میشود این حسن قرائت در مورد قرآن و ذكر فضیلت در مورد عترت، یك سلسله آداب و رسومی است كه روی عادت، طبق معمول سنواتی انجام میشود و حقّ قرآن و عترت، آن چنان كه لازم و واجب است، ادا نمیگردد!!
خداوند حكیم میخواهد ما را در مكتب تربیتی قرآن و عترت طوری بسازد كه سرمشق تمام جهانیان باشیم، چنانکه میفرماید:
«وَ کَذلِكَ جَعَلْناكُمْ اُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ یكُونَ الرَّسُولُ عَلَیكُمْ شَهِیداً...»؛[2]
«ما شما را امّت میانه و معتدلی قرار دادیم كه گواه [و الگو] برای مردم باشید و پیامبر هم گواه بر شما باشد...».
در اعتقاد و اخلاق و عمل، طوری باشید كه مردم از شما درس اعتدال همه جانبه بگیرند و در صراط مستقیم حق به دور از افراط و تفریط در حركت باشند. ولی یاللاسف كه ما نتوانستیم از فرهنگ الهی خویش به دنیای غرب الگو بدهیم امّا از فرهنگ الحادی دنیای غرب در بسیاری از شؤون زندگی خویش، الگو گرفتیم!
پیروی از حضرت زهرا(س) و این تجمّلگرایی؟!
بانوانی كه خود را دختران زینب و زهرا(س) مینامند؛ توجّهی به زندگی زاهدانهی حضرت صدّیقهی طاهره(س) بنمایند و ببینند آیا با این تجمّلگرایی كه زنان ما دارند، سازگار است؟
روزی برای دیدار پدر از خانه بیرون آمد. جناب سلمان(رض) چشمش به چادر آن حضرت افتاد، دید دوازده وصله دارد. با تعجّب گفت: خدایا! دختران قیصر و كسری در میان حریر و دختر رسول گرامیات اینچنین؟!
حضرت صدّیقه(س) وقتی خدمت پدر رسید، گفت: پدر! سلمان از چادر من تعجّب كرده است؛ او خبر ندارد كه پنج سال است من و علی تنها یك پوست گوسفند داریم كه شب روی آن میخوابیم و روز، روی آن علف به شترمان میدهیم!![3]
تصوّر نشود كه تهیدست بودند. فدك را ـ كه سرزمین حاصلخیزی بود ـ در اختیار داشتند و سالانه هزاران دینار از آن عایدشان میشد و امیرالمؤمنین(ع) از غنایم جنگی، احیاناً سپری از طلا سهم میبرد؛ ولی همهی آنها به مصرف مستمندان میرسید و بهرهای از آن در زندگی شخصی خود نمیبردند!
جلوههای رفتاری حضرت زهرا(س)
الف: با همسر
به گوشهای هم از شوهرداریاش بنگرید:
روزی حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) وارد منزل شد و از همسر گرامیاش اندكی غذا برای رفع گرسنگی خواست.
او عرض کرد: سه روز است كه هر چه خوردنی در منزل داشتیم، برای شما آوردهام. در این سه روز خودم و بچّهها، غذای سیر نخوردهایم.
فرمود: چرا به من نگفتی كه تهیه كنم؟
عرض كرد: از خدایم حیا میكنم از شما چیزی بخواهم كه توانای بر تهیهی آن نباشید.[4]
ب: با خدمتکار
امّا رفتارش با خدمتکار خانه:
باز از جناب سلمان نقل است، روزی وارد خانهی امیرالمؤمنین(ع) شدم و دیدم فاطمه(س) دست آسیا پیش روی خود گذاشته و دانههای جو را با آن آرد میكند. در اثر فشار كار، كف دستش تاول زده بود. فضّه خدمتكار خانه هم ایستاده بود!
گفتم:بیبی، فضّه كه اینجاست؛ چرا خود را به رنج انداختهاید؟
فرمود: من كارِ خانه را با فضّه تقسیم كردهام؛ روزی با او و روزی با من است؛ امروز نوبت من است!![5]
ازدواج سادهی حضرت علی(ع) با حضرت زهرا(س)
سادگی امر ازدواجشان را بنگرید و ببینید ما از آنها چه قدر فاصله گرفتهایم و در عین حال ادّعای اتّباع از آنها را داریم!!
فراوان به خواستگاری زهرا(س) میآمدند و رسول اكرم(ص) میفرمود: اختیار او با خداست و من منتظر وحی خدا هستم. اصحاب با هم نشستند و گفتند: احتمال میدهیم رسول خدا(ص) فاطمه(س) را برای علی(ع) نگه داشته است. چه بهتر كه پیش علی برویم و از او بخواهیم كه به خواستگاری برود. با اجتماع به سراغ علی(ع) رفتند و او را در نخلستانی، در حالی كه مشغول آبیاری بود، یافتند و جریان را به او گفتند و ترغیبش كردند كه به خواستگاری فاطمه(س) برود.
علی(ع) دست از كار كشید و به حضور رسول اكرم(ص) آمد و نشست و سر به پایین افكند و سكوت كرد؛ پس از لحظاتی رسول اكرم(ص) فرمود: علی! گویا برای خواستهای نزد من آمدهای و از اظهار آن شرم میكنی؟! بگو آنچه در دل داری، بگو.
حضرت علی(ع) با كمال شرم و حیا عرض كرد: یا رسول الله! من در خانهی شما و در دامن شما بزرگ شده ام. اكنون وقت آن رسیده كه تشكیل خانواده بدهم؛ اگر راغب باشید، دوست دارم فاطمه(س) دخترتان را به عقد من درآورید. رسول اكرم(ص) از این یشنهاد بسیار خوشحال شد و فرمود: بنشین تا من نظر فاطمه را جویا شوم. پشت پرده نزد فاطمه رفت و فرمود: دخترم! علی بن ابیطالب به خواستگاری تو آمده، آیا رضا میدهی كه تو را به عقد او درآورم؟
فاطمه از روی شرم و حیا سر به پایین افكند و سكوت كرد. رسول اكرم(ص) با خوشحالی تمام فرمود:
«اَللهُ اَكْبَرُ سُكُوتُها رِضاها»؛
«سکوتش علامت رضای اوست».
دوباره پیش علی(ع) برگشت و فرمود: فاطمه رضا داد. حال برای ازدواج چه داری كه مَهر قرار بدهی؟
علی عرض كرد: یا رسول الله! از زندگی من چیزی بر شما مخفی نیست. تمام ثروتم یك شمشیر است و یك زره و یك شتر.
رسول اكرم(ص) فرمود: شتر و شمشیر برای كار و جهاد از لوازم زندگی یك مسلمان مجاهد است و باید در دست تو باشد؛ تنها همان زره را مَهر قرار میدهیم. دستور داد زره را فروختند علی(ع) بهای آن را كه پانصد درهم شد، با دست خودش آورد و در اختیار پیامبر اكرم(ص) قرار داد.
رسول خدا(ص) نیز مقداری از آن را برداشت و به سه نفر از اصحاب داد و فرمود: با این برای فاطمه(س) اسباب و لوازم زندگی بخرید. آنها رفتند و از بازار اشیایی كه به عنوان جهیزیهی دختر پیامبر(ص) خریدند كه در حدود ۶۳ درهم شد؛ آنگاه رسول اكرم(ص) فرمود اعلان كنند اصحاب از مهاجرین و انصار در مسجد حاضر شوند و سپس خودشان روی منبر رفتند و پس از حمد و ثنای خدا فرمودند: مردم! بدانید جبرئیل(ع) از جانب خدا بر من فرود آمد و پیام آورد كه مراسم عقد ازدواج علی با دخترم فاطمه در آسمان با حضور فرشتگان انجام شده و امر فرموده است من هم در زمین آن مراسم را انجام بدهم و شما را بر آن شاهد بگیرم.
آنگاه خودش خطبهی عقد را جاری ساخت و سپس فرمود: ای علی! برخیز و تو هم قبولی این عقد را اعلام كن. علی برخاست و پس از حمد و ثنای الهی گفت: شاكرم كه رسول خدا(ص) به امر خدا دخترش فاطمه(س) را به من تزویج كرد و مهر آن را زره من قرار داد و من راضی به این تزویج هستم. مردم هم دعا كردند و گفتند: خداوند این ازدواج را بر شما مبارك گرداند و محبّت و الفت در دلهایتان بیفكند.[6]
حالا شما بار دیگر نظری به سادگی این امر ازدواج بیفكنید و ببینید آنها چه میكردند و ما چه میكنیم؟ داماد خودش به خواستگاری آمده و مهریهی اندك را قبلاً خودش آورده و در اختیار پدر دختر گذاشته و پدر دختر هم از همان مهریه كه داماد آورده، جهیزیهی دخترش را فراهم كرده است. آنگاه گوشهی چشمی هم به وضع ازدواجهای ما و تشریفات عجیب و غریب و مهریههای سنگین و جهیزیههای سرسامآور ما بیفكنید و ببینید تفاوت ره از كجاست تا به كجا؟ در این صورت از خودمان بپرسیم، آیا به راستی شیعهی(ع) علی هستیم و پا جای پای علی(ع) گذاشتهایم؟ میترسیم ما را در روز جزا به خاطر همین نسبتی كه از خود به علی(ع) میدهیم، مورد اخذ و عقاب قرار دهند كه چرا با نداشتن هیچگونه تناسبی، خودتان را به ما چسباندید و مایهی خفّت ما گشتید. ما گفته بودیم:
«كُونُوا لَنا زَیناً وَ لا تَكُونُوا علَینا شَیناً»؛
«مایهی زینت ما باشید و مایهی ننگ و عار ما نباشید».
مجازات سنگین همسرآزاری!
به نظر رسید به تناسب ایام فاطمیه، این حدیث را كه مربوط به حقوق زن و شوهرداری است بخوانیم. از رسول خدا(ص) منقول است:
«مَنْ كانَتْ لَهُ اِمْرَأةٌ تُؤذِیهِ لَمْ یقْبَلِ اللهُ صَلاتَها وَ لا حَسَنَةً مِنْ عَمَلِها حَتّى تُعِینَهُ و تُرضِیهُ وَ اِنْ صامَتِ الدَّهْرَ وَقامَتْ وَ اَعْتَقَتِ الرِّقابَ وَ اَنْفَقَتِ الاَمْوالِ فِی سَبیلِ اللهِ وَ كانَتْ اَوَّلَ مَنْ تَرِدُ النّارَ ثُمَّ قالَ رَسُولُ الله(ص) وَ عَلَى الرَّجُلِ مِثْلُ ذلِكَ الْوِزْرِ وَ الْعَذابِ اِذا كانَ لَها مَؤْذِیاً ظالِماً... وَ مَنْ كانَتْ لَهُ اِمْرَأةٌ وَ لَمْ تُوافِقْهُ وَ لَمْ تَصْبِرْ عَلَى ما رَزَقَهُ اللهُ وَ شَقَّتْ عَلَیهِ وَ حَمَلَتْهُ ما لَمْ یقْدَرْ عَلَیْهِ لَمْ یقْبَلِ اللهُ لَها حَسَنَةً تَتَّقِی بِها النّارَ وَ غَضِبَ اللهُ عَلَیْها ما دامَتْ کَذِلِکَ»؛[7]
«هرگاه زنی همسر خود را بیازارد، خداوند از آن زن، نماز و سایر كارهای نیكش را قبول نمیكند؛ اگرچه او در تمام عمرش روزها روزهدار و شبها در حال عبادت و نماز باشد! بندهها آزاد كرده و انفاق اموال فراوان نماید. او اوّلین كسی خواهد بود كه به آتش دوزخ وارد میشود، مگر این كه به یاری همسرش برخیزد و او را از خود خشنود سازد. سپس پیامبراكرم(ص) فرمودند: اگر مردی هم دربارهی همسرش اینگونه ظلم و ستم روا دارد، به همین منوال عذاب و عقاب شدید خواهد داشت! و هر زنی در زندگیاش هماهنگی با شوهرش نداشته باشد و او را بیش از حدّ توانش به رنج و تعب بیندازد، خداوند از آن زن هیچ عمل نیكی را نمیپذیرد و او را مشمول خشم خود میسازد».
خودآزمایی
1- اهداف ذكر فضیلت در مجالسی كه به نام امامان(ع) تشكیل میشود، چیست؟
2- جلوههای رفتاری حضرت زهرا(س) با همسر و خدمتکار خانه را به طور مختصر شرح دهید.
3- با توجه به حدیث رسول خدا(ص)، مجازات سنگین همسرآزاری را بیان کنید.
پینوشتها
[1]ـ سرمایهی سخن، تألیف سید محمّدباقر سبزواری و محمّدابراهیم آیتی، جلد ٣، صفحهی ۱۷۴.
[2]ـ سورهی بقره، آیهی ۱۴۳.
[3]ـ بیت الاحزان، صفحهی ١٥.
[4]ـ بیت الاحزان، صفحهی ١۱.
[5]ـ همان.
[6]ـ بحارالانوار، جلد ٤٣، صفحات ١٢٦ تا ١٢٩.
[7]ـ وسائل الشّیعه، جلد ١٤، صفحهی ١١٦.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی